تحلیل عناصر داستانی در روایت «انکار‌کردن موسی علیه‌السلام بر مناجات شبان»، بر اساس نظریة بدخوانی خلاق هرولد بلوم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

چکیده

بدخوانی خلاق نظریه‌ای است که هَرولد بلوم آن را بر اساس روابط دوسویه میان متون ادبی مطرح کرده‌است. این نظریه مبتنی بر روابط بینامتنی می‌باشد و بر اساس آن رابطه‌ای جدلی میان مؤلف جدید با مؤلفان گذشته وجود دارد. مؤلف جدید به منظور دریافت هویتی غیروابسته در ادبیات و برای رهایی از اضطرابِ تأثیرپذیری متونِ گذشته با حرکتی تدافعی اقتدار شاعر متقدم را می‌کاهد و با بدخوانی خلاق به خلق آثار جدید دست می‌زند. شگردهای بدخوانی خلّاق متن جدید را از دلهرة تأثیرپذیریِ متون ماقبل رهایی می‌بخشد.
هدف از نگارش این مقاله بررسی ترفندهایی است که مولوی برای رهایی از دلهرة تأثیرپذیریِ آثار گذشته در داستان«موسی و شبان» به‌کار برده‌است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و به شیوة توصیفی-تحلیلی به بررسی شیوة پرداختن به موضوع بر اساس نظریة بدخوانی خلّاق بلوم در داستان «موسی و شبان» در مثنوی می‌پردازد و به این نتیجه می‌رسد که مولوی موضوع غالب در روایت را از روایات زیرمتن انتخاب کرده ولی برای رهایی از دلهرة اضطرابِ قرارگرفتن در سایة روایات مأخذ، با شگردهایی خلّاقانه به آفرینش‌های نوینی در خلق حکایت جدید می‌پردازد. وی با تغییر در عناصر داستان برای کاهش دلهرة تأثیرپذیری بهره برده‌است تا به برتری‌جویی کلامی برسد.

کلیدواژه‌ها